ماجراهای خاطره انگیز کول جنون

صبح زود که از قروه خواستیم حرکت کنیم، یکی از همنوردان(رحمان) برای بدرقه ما آمده بود او یک طناب انفرادی و یک کارابین به من داد و گفت شاید آنجا به دردت بخوره.
بعد از عبور از شهر های ملایر – بروجرد و درود- ازنا و گذشتن از روستاهای گرجی- دره تخت- سیاوش آباد، به آخرین روستا( کمندان) رسیدیم.
ناهار را در کنار سد انحرافی کمندان که در جوار رودخانه ای زیبا واقع شده صرف نموده پس از جابجا نمودن وسایل، کوله هایمان را برداشته و راهی پناهگاه شدیم .

همراه مهدی در رودخانه کمندان
در این فصل از سال، مسیر به قدری زیبا و دیدنی بود که هر بیننده ای را مجذوب خود می نمود. چشمه های روان از کف دره ها، برفها در سینه کش کوهها و قله های صخره ای و سنگی رشته کوههای اشترانکوه، منظره بی نظیری را ایجاد نموده بود.

گروه در مسیر پناهگاه
پس از پیمودن ساعتی به چشمه ای به نام سراب بهادر رسیدیم که آبی بسیار گوارا و زلالی داشت و نوشیدن جرعه ای از آن جان و روان هر خسته ا ی را نشئه ی جدیدی می بخشید.
پس از ۴ ساعت راهپیمایی به پناهگاه زنده یاد کامران سلیمانی که در ارتفاع ۳۰۲۱ متری قرار داشت،رسیدیم.

پناهگاه دو طبقه دارد. گروه ما در طبقه اول و کوهنوردانی نیز در طبقه دوم بودند.

طبقه اول پناهگاه
فردا ۳ نفر از بانوان در پناهگاه مانده و بقیه صبح زود به سمت تیغه راه افتادیم. همزمان با گروه ما 3 نفر از کوهنوردان کوهدشت ( آقایان: محبی، هوشیاری و دیناری ) عضو گروه هنجیس( نام کوهی در کوهدشت) و ۱ نفر از اراک ( آقای احمد حسینی) نیز آمدند
با توجه به اینکه اواخر خردادماه بود فکر نمی کردیم که هنوز یخچالها باقی مانده باشند و دوستانی که قبلا رفته بودند اظهار داشتند شاید تنها از یک یخچال عبور کنیم بدین جهت هیچ ابزاری نداشتیم ما یک رشته طناب و همنوردان کوهدشتی هم یک کلنگ داشتند.

اولین یخچال: داوود مفاخری- خودم – پسرم (مشتاق)
همان ابتدای راه یک یخچال وجود داشت، که آقای شهرام نعمتی با کلنگ شروع به درست کردن جای پا که در آن ساعت کاملا یخ زده بود، نمود. بقیه مسیر تا زیر قله، شیب نسبتاً تندی داشت.
پس از ساعتی به پای تیغه که ارتفاع آن ۳۳۳۵ متر بود، رسیدیم.

ابتدای تیغه
گروه کوهدشتی و اراکی به سمت قله حرکت کردند. گروه ما همانجا صبحانه را صرف نمودم و به تشخیص سرپرست تیم (آقای شهرام نعمتی) 6 نفر از اعضا راهی قله شدیم و ۵ نفر باقی مانده که به عنوان گروه پشتیبان بودند، همانجا ماندند و قرار شد که هر وقت ما را در مسیر انگشت خدا( شست خدا) دیدید، به پناهگاه نزد بانوانی که آنجا بودند، برگردند.

انگشت خدا (شست خدا)
( شست خدا نام سنگی است که داخل چال سیاه همانند انگشت شست دست می باشد و سر راه مسیر معمولی قرار دارد.)
چقدر این تیغه ها برایم جالب بودندبرای اولین بار بود از تیغه های صخره ای راهی قله می شدم همه چیز برایم بکر و جاذب بود.

ابتدای تیغه
نزدیک قله بودیم آقای نعمتی به گروه پشتیبان که در پای تیغه بودند، گفت که به پناهگاه نزد همنوردان دیگر برگردند.
ساعت ۹:۳۰ بر فراز قله کول جنو یا جنون با ارتفاع ۳۸۳۴ متری ایستادیم. تنوع و گوناگونی کوه ها از نظر شکل و فرم، جنس و رنگ و ساختار بی نظیر، حقیقتا تحسین برانگیز هر عاشق طبیعت بود و هر کدام به تنهایی ویژگی خاص خود را داشتند. کول جنون از آن دسته قله هایی است که ابهت و زیبایی مخصوص به خود را دارد.

گروه ما در قله : داوود مفاخری- غلامرضا نوری- خودم- محمد نعمتی- طیب صالحی – شهرام نعمتی
همنوردان کوهدشتی که دقایقی قبل از ما رسیده بودند، به گرمی از گروه ما استقبال نمودند. پس از گرفتن چند عکس و خوردن مقداری تنقلات، همگی که ۱۰ نفر بودیم، به سمت دره دایی حرکت کردیم
همه ما یک رشته طناب انفرادی و کارابین داشتیم اما همنوردان کوهدشتی و اراکی امکاناتی به غیر از ۱۰ متر طناب و یک کلنگ، چیزی نداشتند به همین جهت تصمیم گرفتیم با هم راهی پناهگاه شویم .

اولین یخچال زیر قله
همان ابتدای راه یخچال بزرگی بود که آقای نعمتی با کلنگ کارگاهی درست کردند وآقای طیب صالحی با طناب حمایت تا جزیره سنگی پایین رفتند تا بقیه را حمایت کنند. سپس اعضا به ترتیب فرود می کردیم.
برادرم (طیب) با طناب انفرادی که رحمان موقع حرکت داده بود، برایم هارنس درست کرد تا بتوانم فرود کنم آنجا بود که حکمت کار آن همنورد گرامی را دانستم و این اولین تجربه ام در عبور از یخچال بود.

پس از عبور از آن، به یخچال عظیم تر دیگری رسیدیم که این بار ابتدا آقای نعمتی کارگاهی را به سنگی بستند و خودشان مسیر را پاکوب کردند تا کارگاه دیگری را پایین تر درست کنند. بدین ترتیب باز افراد از این یخچال هم عبور نمودند اما باز یخچال و یخچالهای دیگر در مسیرمان بود. در طول مسیر دو بار ابتدا صدای مهیبی شنیده شد و پیامد آن شاهد ریزش بهمن بودیم.

۸ یخچال را با بستن کارگاه و ۱۰ یخچال را با جا پا درست کردن سپری نمودیم. یخچال آخری که نزدیک پناهگاه بود،یک طرفش صخره وطرف دیگر آن برف بود که تنوره ای را تشکیل داده بود از وسط آن عبور کردیم و بدین ترتیب ۱۹یخچال را در این صعود طی نمودیم .

آخرین یخچال همراه برادرم(طیب)
هیچ یک از یخچالها در این فصل از سال پیش بینی نشده بود. واقعا عبور ۱۰ نفر با کمترین امکانات در آن شرایط کار دشواری بود.
طبق برنامه ریزی که با گروه پشتیبانی داشتیم، قرار بود قله را صعود کنیم و از مسیر شست خدا به سمت پناهگاه برگردیم و ناهار را در کنار همان رودخانه روستای کمندان بخوریم اما با توجه به اینکه وجود این همه یخچال پیش بینی نشده بود، تمام برنامه های ما تغییر کرد. مدت زمانی که هنگام صعود، اصلا تصور و برنامه ریزی آن را نکرده بودیم
بالاخره با کمترین امکانات و نبودن لوازم ضروریه مانند کرامپون، کلنگ ودیگر ابزار فنی و تعدادافراد (۱۰نفر) پاکوب کردن مسیر با کلنگ و بستن کارگاه که همه وقت گیر بودند، پس از ۱۲ ساعت تلاش بی وقفه همگی در نهایت سلامت به پناهگاه رسیدیم.
نکته مهم این صعود برایم وجود پیشکسوتان و استفاده از تجربه گرانبهایی آنان بود که با تلاش وصف ناپذیر و دقت فراوان همه ما را حمایت می کردند.
آقای نعمتی ابتدا خودشان مسیرها را بررسی می کردند و زمانی که اطمینان کامل حاصل می کردندسپس کارگاهها را می بستند و هیچ ریسکی را انجام نمی دادند. در کارگاه می ماندند تا آقای صالحی دیگر اعضا را آماده کنند و پس از انجام کلیه موارد ایمنی آن وقت یکی یکی به سمت کارگاه می فرستادند و خودشان پس از باز کردن کارگاه، پشت سر همه حرکت می کردند.
همواره در طول مسیر همنوردان کوهدشتی و اراکی ممنون وسپاس گزار بودند که به گروه قاجر برخورد کردند زیرا آنها هم مثل ما پیش بینی اینچنین وضعیتی را نکرده بودند و اذعان می کردند که بزرگترین شانس زندگیشان آشنایی با این گروه بوده و درسهای فنی و انسانی بسیاری را امروز آموختند و همواره این نکته را یاد آوری می کردند.
در واقع بالاترین شهرت برای انسان، همان شهرت انسان بودنش است.
اگر چه نتوانستم تمام آن تلاشها و فداکاریها را بیان نمایم اما آن روز معنی پیشکسوت و تجربه را به عینه لمس نمودم و این صعود یکی از بیادماندنی ترین صعودها در دفتر خاطراتم شد و همیشه به داشتن چنین همنوردانی افتخار می کنم.
معرفی مختصر کول جنون
این قله در منتهی الیه شرق اشترانکوه در استان لرستان با سه هرم تیز و شاخص سر به فلک کشیده واقع شده که مشرف بر روستاهای کمندان و خلیل آباد می باشد. در غرب آن قله شاه تخت و شرق آن قله کول هیبدی و در شمال این قله چال هی(چال سیاه) قرار دارد.
( کول به معنی دره،جنو به معنی جن ها=دره جن ها) نام کول جنو برای اهالی، یاد آور غرش بهمن ها در دره های ژرف آن می باشد.
